سال ها است از دست حرکات احساسی بعضی از افراد که فقط خود را در دایره انقلاب می دانند و دو قطبی خودی و غیر خودی را ایجاد کرده اند ،تاسف می خوریم.

این روزها بحث بر سر خوانننده ای جوان به نام حامد زمانی داغ است که علت آن دسنیگیری پر حاشیه او در تاریخ پنجشنبه 4 مرداد 1398 در فرودگاه مهرآباد توسط عوامل انتظامی انتظامی است.

بنده خود را در محق نمی دانم که بخواهم از ایشان حمایت کنم یا از عمل عوامل انتظامی ، اما روی صحبت من با جوانانی است که خود را شیفته و مجذوب این خواننده می دانند و فقط به این علت که چند قطعه انقلابی تولید و اجرا کرده است ، او را در دایره انقلاب می دانند و هر برخوردی با او را مذموم !

در سال های نه چندان دور ، بعد از استفاده مکرر تعدادی از مداحان از آهنگ های لس آنجلسی در مداحی ها ، این بار ملغمه ای از مداحی و آهنگ های پاپ و جاز و شعارهای ی توسط جوانی که مورد حمایت گروه پایداری نیز بود که توانست به استراتژی تبلیغی صدا و سیما تبدیل شود.

حامد زمانی و گروهش علاوه بر تسخیر صدا و سیما ، با توجه به ممنوعیت کنسرت در دانشگاه ، اجرا های مختلفی را نیز در سطح دانشگاه های کشور برگزار می کردند تا قبح این عمل توسط خواننده انقلابی شکسته شود.

و حال ما با جریانی از جوانان روبرو هستیم که فقط بخاطر همین اجراها و چهره چذاب حامد زمانی شیفته اش شده اند و هرکسی که بخواهد انتقاد کند را با الفاظ غیر خودی می رانند.این جریان مشابه همین اتفاق که برای سایر سلبریتی ها افتاد را با تیغ تیز انتقادشان محکوم کردند اما حالا که برای یک فرد خودی اتفاق افتاد یا سکوت کردند و یا پلیس را محکوم کردند.

در واقع این جریان خود برتر بین ، باقی مانده همان حزب الله منتفع است که تنها معیارش برای سنجش منافع شخصی و ی می باشد.

در پایان باید بگویم که هدف من از این نوشتار ، خارج کردن حامد زمانی از دایره انقلاب نیست هرچند که به رقم های سنگین او برای اجراهای انقلابی انتقاد شدید دارم و این کار او را برخلاف تعهدات انقلابی می دانم اما فقط نقدی کوتاه به کسانی است که بصیرتشان تا نوک دماغشان است.کسانی که اگر این اتفاق برای یک سلبریتی منتقد نظام می افتاد او را محکوم به هر حکمی می دانستند و حالا که برای یک فرد خودی اتفاق افتاده است سکوت می کنند تا قضیه فراموش شود.

 

 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها